مزگت

مزگت یعنی عبادتگاه
بدون درنظر گرفتن دین خاصی
هروقت نیاز داشته باشم، به اینجا پناه میارم و مینویسم

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۲/۰۶
    سگ

کتابخونه فلزی

دوشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۲۸ ق.ظ

جایی که کار میکنم، یه کتابخونه با قفسه های بزرگه.قفسه های فلزی قدیمی...

کار من، وارد کردن مشخصات کتابهاست.

تو خونه قبلی مون، بابا ازین کتابخونه ها داشت و من همیشه چشمم به کتابها بود؛ فلسفه، اقتصاد،سیاست،دین و....که هیچی ازشون نمیفهمیدم

نگاه به این کتابخونه، یه جورایی خاطرات بچگی مو زنده میکنه، روزایی و طبقه پایین پایین کتابخونه، عروسکامو میچیدم و خاله بازی میکردم. کتابخونه، مث آپارتمان بود و ما با طبقه های بالایی کار نداشتیم، چون مثلا خونه ما طبقه همکف بود و نباید مزاحم کتابای طبقه بالایی میشدیم ^_^

حالا کار من، با خود همین کتابهاست، با طبقه های بالای همکف...!

  • ۹۵/۱۱/۰۴
  • ۳۷۵ نمایش

نظرات (۳)

من عاشق محل کارت شدم...
پاسخ:
:)
  • منِ ناشناس
  • کارتوب کتابخونه خیلی هیجان انگیزه هرکتابی دلت خواست میتونی برداری بخونی
    پاسخ:
    فقط من همچین فرصتی ندارم :)
    چون تمام زمانی که هستم دارم کار میکنم!
    تازه!خیلی کتاب جذاب نداره
    ایشالله بعدا عرض میکنم
    اون خونه ای که من توش به دنیا اومدم هم همین طور بود! پر کتابای بابام همه شم در مورد اقتصاد و سیاست و ازین چیزا و جهان و این چیزا! :)))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی