مزگت

مزگت یعنی عبادتگاه
بدون درنظر گرفتن دین خاصی
هروقت نیاز داشته باشم، به اینجا پناه میارم و مینویسم

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۲/۰۶
    سگ

شهرزاد10

چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۵۸ ب.ظ

- گاهی فک میکنم حق شما بوده با اونکه خاطرشو میخواستی زندگیتو سر کنی. من شما رو میخواستم ، اما شما...

- قرص قمر که سهله ؛ اگه کل فلک الافلاکم بیاد پایین، من یه تار موی مرضیه خانمو با هیچ کدومشون عوض نمیکنم

- آره دیگه ...؛ زن و شوهری عادت میاره

- اگه وصله و قواره ی هم نباشن ، هزاری هم که زن و شوهر باشن، به تن هم زار میزنن

قسمت 23

نظرات (۱)

من اینجا رو که دیدم عرررررر میزدماااا :))))
تو این قسمت بابای شهرزاد مرد فک کنم، برای اون گریه اینا نکردم اما اینجای فیلم که رسید اصن نمیدونی...
پاسخ:
4 ساعت طول کشید دیدن این قسمت...
اونقد گریه کردم، احساس کردم مغزم از دماغم داره میاد بیرون
نصف شبم بود، باید سایلنت عر میزدم...
لامصب اولین قسمت بعد عید بود؛جدایی این سه هفته از سریال به کنار، تا جایی هم که میشد فشار روانی وارد کرده بودن
ته تهش ، که زنه به شوهره میگه نمیدونی بزرگ آقا با شهرزاد چی کار کرده
شهرزاد برمیگرده سقف اتاقو با چشم گریون نگاه میکنه و تیتراژ میاد؛ تمام وجودم آتیش گرفت
هعی

مرگ بابای شهرزاد که بنظرم گریه نمیخواست
دلمم خنک شد!!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی