جای خود
سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۶:۰۲ ب.ظ
میتونم اینجوری فکر کنم همینجایی که هستم میتونست اینجوری نباشه.
میتونستم جای اون کسی باشم که روز 10 عید خم شده تا کمر توی آشغالی تا ظرفای یه بار مصرفو جمع کنه
واقعا من با اون چه فرقی دارم؟ میتونست جای ما با هم عوض باشه...
که به جای غصه ی روزمرگی و حوصله نداشتن، ناراحت باشم گونی روی پشتم هنوز خالیه...
زندگی میتونست جور دیگه ای باشه عزیز...
خوشبختی تو هنوز...با همه ی دلتنگی ها و روزمرگی ها...
میتونستم جای اون کسی باشم که روز 10 عید خم شده تا کمر توی آشغالی تا ظرفای یه بار مصرفو جمع کنه
واقعا من با اون چه فرقی دارم؟ میتونست جای ما با هم عوض باشه...
که به جای غصه ی روزمرگی و حوصله نداشتن، ناراحت باشم گونی روی پشتم هنوز خالیه...
زندگی میتونست جور دیگه ای باشه عزیز...
خوشبختی تو هنوز...با همه ی دلتنگی ها و روزمرگی ها...
- ۹۵/۰۱/۱۰
- ۱۰۵ نمایش