مزگت

مزگت یعنی عبادتگاه
بدون درنظر گرفتن دین خاصی
هروقت نیاز داشته باشم، به اینجا پناه میارم و مینویسم

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۲/۰۶
    سگ

پنهان درون

يكشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۲۹ ب.ظ

میدونی چرا بین اون همه بیتفاوتی و ناراحتی اونروز فرق میکردم؟

چرا با وجود هزاربار دیدنش ، اون شب نتونستم جلوی اشکامو بگیرم؟ من بی حس منطقی عقلانی...؟

چرا من گوشه گیر افسرده با بهاره،مغازه های امام زاده حسن و شانزه لیزه و ولیعصرو متر کردم و ذوق داشتم؟

چون حس کردم با وجود تمام اتفاقاتم، هنوز بوی خوشبختی هست؛ هنوز میشه خوشحال بود؛ حتی اگه من نباشم...

اون که خوشبخته؛منم خوشحالم...باورم نمیشد  همچین قابلیت انطباقی داشته باشم!

بغض صدام، شعف غیر قابل کنترلم اینو اثبات میکرد!

حتی اگه خودم، تا اون شب، به این چیزا اشراف نداشتم...!

شادی رفیق، شادی ماست...

 

 

 

  • ۹۴/۱۰/۲۷
  • ۲۱۸ نمایش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی