مزگت

مزگت یعنی عبادتگاه
بدون درنظر گرفتن دین خاصی
هروقت نیاز داشته باشم، به اینجا پناه میارم و مینویسم

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۲/۰۶
    سگ

یه غمایی توی این دنیا هست

چهارشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۱۱ ق.ظ
آدما به طور طبیعی، سیر مراحل زندگی تقریبا یکسانی دارن؛
تولد، مدرسه، دانشگاه،کار،ازدواج،بچه،پیری، مرگ...
حالا هرکدوم از این مراحل میتونن طولانی تر و موثر تر باشن.
 همیشه، از یه مرحله از زندگیم که ناامید میشم، دوست دارم زودتر ردش کنم و به بعدی برسم.
اصلا بعدی میشه ذوق، نقطه امید.هرچقدرم سخت تر و مشکلاتش بزرگتر باشه
مدرسه رو دوس نداشتم، میگفتم دانشگاه...دانشگاهو نپسندیدم...میگم ازدواج...تا اینجاش رسیدم الان.
خوبی این سیر اینه، آخرش که فرتوت و ناتوان شدی، خودت انتظار مرگو میکشی! میخوایی که بیاد و تو رو ببره!
تا قبل از پیری، آدم امید داره! اصلا حس مسئولیت داره در قبال بچه و زندگی و نفس کشیدنش.این خودش نیرو میده برای سرپا بودن...
اصلا اوج زندگی آدم همین بچه است! زمانی که توان و اختیار و مهر و مسئولیت داری.
 شکوفایی هر آدمی همینه.تو پرورش موجود دیگه و به سرانجام رسوندش...
حالا اگه تو این مرحله، به هر دلیلی، شکست بخوری، میخوای به چی امید داشته باشی؟ پیری..؟ مرگ...؟ پیری و مرگ زمانی مطلوب آدمیه که بدونی کاری تو دنیا نداری و همه چیزو کامل انجام دادی و راحت میتونی جدا بشی...
اما اگه بچه نباشه ، یا باشه و نقصانی داشته باشه، خودت احساس کمبود میکنی...
یه غمایی توی این دنیا هست، دلو کوره، چشو دریا میکنه...
بچه داشته باشی و نیمه راه، رفته باشه و برنگرده، انگار چیزی رو گم کردی...
 گوشی رو که گم میکنی، تا یه مدت درگیری ذهنی داری.دلت توشه و شاید یادت نره...
اگه بت بگن گوشیت رفت، یکی دیگه میخری یا از خیرش میگذری؛ اما وقتی میگن احتمال برگشتش هست...؛ قضیه فرق میکنه
اینکه از گوشت خودته، نتیجه ی زندگیته، نیست...خبری ازش نیست.جایی نیست...همین حس رو هوا بودن و انتظار خبر، خودش یه دنیاست...
نه دلخوشی داری به مرحله بعدی از زندگیت، نه اینی که هستیو درست انجام دادی...تعلیق،دیوانه کنندس
میدونی، بیقراری، دردیه که درمانی نداره جز حل مشکلی که باعث ایجادش شده...
بچه تا به بغل مادرش نرسه، آروم نمیشه، حالا هرچقدر میخوای خوردنی و اسباب بازی بذار جلوش...شاید سرگرم بشه و کوتاه مدت یادش بره، اما بی قراری درونی اش هست...و دوباره شروع میکنه به گریه...
هر آدمی تو زندگیش و تو هرمرحله ای، میتونه بیقرار بشه...
صبری تلخ تر و گزنده تر از این، نیست...
اینجا ببینید شرح هنرمندانه ی این پریشان حالی رو...


  • ۹۴/۰۸/۱۳
  • ۳۱۹ نمایش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی