وقت گذرونی
يكشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۶، ۰۲:۲۰ ق.ظ
بعضی موقعا حس میکنم واقعا حال ندارم تحمل کنم خزعبلات عید دیدنی رو
اینکه برا هر مهمونی یک ساعت از وقت مبارک بره که حضرات زر بزنن قیمت پرتقال چقده یا سیاستای دولت چی باید باشه و دیسک کمر زن فلانی چقد از پا انداخته ش.
اینکه برا هر مهمونی یک ساعت از وقت مبارک بره که حضرات زر بزنن قیمت پرتقال چقده یا سیاستای دولت چی باید باشه و دیسک کمر زن فلانی چقد از پا انداخته ش.
بعدم اگه ما رفته باشیم,به زور یه چی بکنن تو حلقوممون و بگن بفرمایین,نخوری خودم میکنم تو حلقت. حالا تو با قسم و آیه بیا بگو سیرم یا میل ندارم. چون اون براش مهم نیست.فقط میخواد محبتشو ثابت کنه به روش خودش.
یا ازون بدتر,بشینیم بحث کنیم فلانی چرا الان بیمارستانه مقصر کیه؟
حالا اون بدبخت تو ای سی یو داره با مرگ و زندگی دست و پنجه نرم میکنه و زنش از تنهایی و ترس تو یه شهر دیگه دق میکنه چون همه کسایی که بهشون میگن فامیل, نیستن موقعی که باید باشن و بهشون احتیاج داری...
تف به این همه بازی و وقت گذرونی...
جای آجیل خوری همین الان پاشو برو بگو چه کاری ازم برمیاد که انجام بدم باشرف.
گاهی فک میکنم کاش میشد مث روابط مسخره و بی پایه و بی فایده دانشگاه که یههو همه رو کات کردم و خودمو از بند و بلا نجات دادم,از شر بیهودگی روابط فامیلی هم رها میکردم...شایدم تا سال دیگه عملی شد
- ۹۶/۰۱/۰۶
- ۲۶۸ نمایش