جوونی پرپر
اینکه دارم به وضوح میبینم مامان و بابا پیر میشن و مصادیق پیری توشون پررنگ میشه ، اما ما همچنان، محکم و استوار تو خونه نشستیم و جایی نمیریم، آزارم میده.
بابا دندون مصنوعی گذاشته و مامان برای خوندن هرچیز از عینک استفاده میکنه
هردو آب رفتن و کوچیک شدن اما همچنان برای ما کار میکنن و مواظب مونن.
این اذیتم میکنه
شرایطی که نه دخالتی توش دارم و میتونم تغییرش بدم، نه بپذیرمش
تنها کاری که میتونم بکنم اینه که طولاااااانی مدت کار کنم و خونه نباشم تا باهم درگیر نشیم و سبک زندگی پیری شون پتک نشه تو سر ام.
ولی همین دیر اومدنم شده محل بحث و دعوا
وقتش نیست من سر این چیزا با ننه بابای پیرم دعوا کنم.
وقتشه نوه هاشونو بغل کنن و راه ببرن ...
4 ماه تا 28 سالگی مونده و من هنوز شبا پیش ننه بابام میخوابم
سگ تو روح این زندگی
تو وجود اون بی شرفایی که ریدن تو اقتصاد . اونا که ریدن تو فرهنگ ازدواج. تو کار و سربازی. که یه پسر هم سن و سال من جرات نمیکنه بیاد جلو.
سگ تو روح جوونی من و همه ی هم سن و سالای من که داره پرپر میشه...
سگ تو همه چیز
- ۲ نظر
- ۲۷ بهمن ۰۰ ، ۰۲:۲۱
- ۱۲۵ نمایش