مزگت

مزگت یعنی عبادتگاه
بدون درنظر گرفتن دین خاصی
هروقت نیاز داشته باشم، به اینجا پناه میارم و مینویسم

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

نتیجه

۱۶
ارديبهشت
بیخیالی امسالم , بی توجهی و بی اهمیتی امروزم...یه جور دهن کجیه به 4 سال پیش...که باید طور دیگه ای میشد و نشد.که من بودم اونی که باس میبودم و شرایط عمل نکرد عین اونی که باید میشد...
یه بیلاخ گنده نشون میدم ب کنکور...
  • ۱ نظر
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۲۳
  • ۳۲۰ نمایش

درس شهرزاد

۰۴
ارديبهشت

چیزی که از شهرزاد نصیبم شد اینه زن اگه در معرض دید باشه، میدزدنش.

تو روز روشن میدزدن و کسی یارای برگردوندنشو نداره...

چه مث شهرزاد دلش با تو باشه

چه مث مریم ، خودش بره...

هرچی خوبیا آشکار تر ، چشم های حریص بیشتر

خوبی منظور زیبایی نیست که با جحاب پوشیده بشه و مصونیت پیدا کنی

منظور منش و رفتار و سلوک هر آدمیه که ارزششو مشخص میکنه

که نمیشه پنهانش کرد...

زیبایی ظاهری هم که باشه...دیگه بیشتر....

مردای قدیم یه چی حالیشون بود که زنو تو پستو خونه قایم میکردن.

زنو تو روز روشن ازشون میقاپیدن...

  • ۱ نظر
  • ۰۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۳۰
  • ۲۲۱ نمایش

شهرزاد 9

۰۴
ارديبهشت

هیچ دو گره کور عاشقانه ای شبیه هم نیست که راه حلاشون شبیه باشه...

قسمت 24

  • ۰ نظر
  • ۰۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۷:۴۲
  • ۴۱۴ نمایش

سرگردان

۰۴
ارديبهشت

ازینکه بازیم بِده، چه نفعی میبره؟

ازینکه مث خر سرگردونم کنه و پیچ در پیچ منو به حال خودم رها کنه؟؟؟

چرا خدا از زجر یه عده آدم ....

لذت میبره؟

  • ۰ نظر
  • ۰۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۷:۳۵
  • ۲۲۲ نمایش

ازمایش

۰۴
ارديبهشت

 وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَىْء مِنَ الْخَوفِ وَالجُوعِ وَ نَقْص مِنَ الاَْمْوَالِ وَ الاَنْفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ

( بقره، 155)


 تاحالا نه طعم ترس و گشنگی چشیدم

نه چیزی از مال مون کم شده

و نه کسی فوت کرده که بی تابم کرده باشه

اما آخری....ثمرات...! یعنی نتیجه ی عمل.یعنی رسیدن به بخش شیرین کار بعد یه عالم تلاش و برنامه ریزی و هدف و....

یعنی دونه میکاری , آب میدی,کود میدی, سم میپاشی,مراقبت میکنی و خیلی طبیعیه که میوه برسه...

اما خدا میگه گاهی اینجا توقف داریم.گاهی تو همه تلاشتو کردی و منتظری نتیجه شو ببینی,اما بهت نمیدم بنده ی من!

  • ۰ نظر
  • ۰۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۴۵
  • ۱۳۶ نمایش

تنها تو را

۰۳
ارديبهشت

قبل از تو,این حرفها کجا بودند؟ کجای وجودم تلمبار شده بودند که حتی از وجودشان خبری نداشتم...؟

چطور,همه ی احساسات و تفکرات و تجربیات و آرزوهای مرا به "آنی" بیرون میکشی و با سکوت , به تماشایم ادامه میدهی؟ میان خوابهایم, شور توانستن از چه به پا میکنی و این هم پا دویدن ها را به کدامین منزل فرجام میدهی؟

خدا را از شور بی پایان ...خدا را...

  • ۰ نظر
  • ۰۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۳:۱۰
  • ۱۷۶ نمایش

عاشق دیوانه

۳۰
فروردين

یکی از سخت ترین کارای دنیا ارتباط با عاشقه

لامصب نه منطق سرش میشه نه میشه بهش خرده گرفت این چ وض رفتاره...

  • ۰ نظر
  • ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۰۰
  • ۲۰۶ نمایش

پذیرش تغییر

۲۵
فروردين

آدمها تغییر میکنند.آدمها بر یک احوال باقی نمیمانند

آدمها بنا به شرایط و موقعیتهایشان، تغییر میکنند.

باید فاصله ها را پذیرفت.باید عادت کرد به دوریها و تغییر...

باید گشت و بر تعداد آشنایی ها افزود...

  • ۰ نظر
  • ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۴۷
  • ۲۴۰ نمایش
دارم از حسادت میترکم.عجیبه.من آدم حسودی نیستم,اما خدا نکنه احساس کنم کسی داره جای منو میگیره,وجودم پر میشه از این حس...اما این یکی کمی فرق میکنه,شاید دلیلش همینه...از همون اول که دیدمش,با اینکه خیلی از من بهتر نبود و جدا چندین ویژگی برتر نسبت بهش داشتم,اما مث رقیب بهش نگاه میکنم...تو همه چی.از کوچیکترین چیزا مث تعداد فالوعر بگیر تا ....سه نقطه ها رو ک نمیشه پر کرد.خدا دست گذاشت رو همین آدم؟ همین آدم که من ب کوچیکترین چیزاش حسودی میکنم؟! چرا؟! روز بروزم تشدیدش میکنه؟ چرا؟! 
باز داره قصه گره در گره میشه....باز...
باید طاقت بیارم.باید صبر کنم
  • ۱ نظر
  • ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۰۱:۰۰
  • ۲۶۴ نمایش

9 ماه!

۲۲
فروردين

٩ ماهه س, طول دوره اتفاقاتی ک میفته تو زندگیم

به اندازه ی انتظار تولد یک بچه...

آخرشم انگار میزام زیر مشکلات و رنجش

خواه شادی باشه, خواه غم

  • ۰ نظر
  • ۲۲ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۴۳
  • ۱۷۱ نمایش