بلا و نعمت
از ب بسم الله که وارد فروشگاه میشم، تا وقتی انگشت خروج رو میزنم، امکانش هست هزار اتفاق بیفته که رنگ بلا داشته باشه و دامنمو بسوزونه.
ممکنه صندوق رو اشتباه بزنم و خسارت به خودم و بچه ها وارد کنم که میشه حق الناس
ممکنه صندوق کسر بیاره که از جیب بدم
ممکنه دستم بخوره، یکی از این شیشه ها یا پک شون بریزه و علاوه بر خسارت، انگ دست و پاچلفتی بگیرم.
ممکنه با مشتری سر چیز ساده دعوام بشه و بره شکایت، فروشگاهو پلمپ کنن و کلی آدمو از نون خوردن بندازم.
ممکنه حالم بد بشه از فشار کار و بیفتم
ممکنه کسی حریممو حفظ نکنه، باهام شوخی کنن یا در حد تجاوز آزار ببینم.
ممکنه اسنپی تو راه، برنه به سرش و بریم ناکجا آباد
هزارتا ممکن وجود داره که من از ایجاد و سلبشون واقعا ناتوانم و از دست من خارجه.
اینو با پوست و گوشت و استخونم حس میکنم
فقط خداست که مواظبمه و هزار تا بلا رو ازم دور میکنه و سلامت به خونه میرسم و هرماه، خوشحالی و درامد نصیبم میشه نه خسارت و قرض و بلا و بیماری.
خیلی غر میزنم ولی واقع بین که باشم، همین موقعیت ، کلی نعمت توشه که خدا برام فراهم کرده و خودش ، مستقیما نظارت میکنه روش.
خدا خواست و خدا انجام داد و خدا توان داد و خدا توفیق سهیم شدن تو این توانستن رو داد.
مخلص اوس کریم
خیلی دوست دارم که صدامو میشنوی و اجابتم میکنی و مواظبمی
- ۰۲/۱۰/۱۷
- ۳۹ نمایش