همیشه غر
از اخلاق گهی که مادرم داره میتونم به این اشاره کنم که وقتی غذا درست میکنی،مثل بازرس وزارت بهداشت تا تک تک مواد و ادویه های غذا رو بازجویی نکنه، از گلوش پایین نمیره.
تحت هر حالتی غر میزنه و از وضعیت شاکیه
مثلا چرا با این درست کردی
چرا شور چرا بی نمک.چرا تند چرا بی مزه
چرا به من یک اِپسیلن کوچیکتر دادین؟
چرا این غذا رو درست کردین که چاق بشم؟
همین کارا باعث میشه تو خونه اون به آشپزخونه نزدیک نشم و روزبه روز شعله ذوق اشپزی تو وجودم خاموش و خاموش تر بشه
لعنت به تو و تمام عقده های وجودت که کنترلشون نمیکنی و مثل یه کودک 5 ساله رفتار میکنی و حتی یه کلمه از این حرفا رو نمیتونم تو روت بزنم چون مثلا بزرگتری.
غذایی به سادگی سیب زمینی و پنیرپیتزا رو گذاشتم تو فر .باز دهنش وا شده به حرف...
خدایا، منو از اینا بگیر
- ۹۸/۰۶/۰۹
- ۲۲۲ نمایش
این اخلاقارو وقتی برای دیگرانی که از بیرون نگاه میکنند تعریف میکنی فکر میکنند خیلی ساده و کوچیک و قابل بیخیال شدن هست...
اما خبر ندارن که این رفتارها چقدر فرسایشی و ناراحت کننده هستند و مثل این میمونه که چشم درد داشته باشی... اما هر کار هم بکنی نمیتونی چشمت رو در بیاری بندازی دور و فکر کنی که از دردش خلاص میشی... چون نمیشی و بدتر میشه!
فقط باید تحمل کنی و جرعه جرعه بنوشی...