وحشی تلخ
دوشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۶، ۰۴:۵۹ ب.ظ
از وقتی تلخ و وحشی شدم,بهم احترام میذارن,حدودمو میشناسن,کمتر کل کل میکنن و آزادترم.
وقتی مهربون و ساده بودم,وقتی اجازه میدادم حرف بزنن که اگه درست بود, متقاعدم کنن, انگار نمیدیدنم.انگار یه خمیر بودم که شکلش بدن. چون حرف و خواسته ی من اهمیتی نداشت. راحت از روم رد میشن.
انگار زبون این آدما,زبون خوشی و صداقت و مهربونی نیست.
یادگرفتن با تحکم و وحشی گری ارتباط برقرار کنن.
هنوز دوره های بیشرفی و دروغگویی رو خوب یاد نگرفتم. ایشالله برنامه ی بعدیم,سرمایه گذاری رو این موارد...
- ۹۶/۰۴/۰۵
- ۱۷۵ نمایش