مزگت

مزگت یعنی عبادتگاه
بدون درنظر گرفتن دین خاصی
هروقت نیاز داشته باشم، به اینجا پناه میارم و مینویسم

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

امشب حالم بده

چهارشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ

همه چی خوب بود. همه چی آروم شده بود. نفس راحت میکشیدم و همه رو ردیف کرده بودم. حسهای متضاد وجودم سر ناسازگاری نداشتن و همه چی در صلح و صفا پیش میرفت. ارتباطم با آدما خییییلی بهتر شده بود و فهمیدم همه آدما خر نیستن یا میتونن کمک حال باشن و مهربونی کنن.دو رو نباشن....

امروز همه چی دوباره بهم خورد

امروز دوباره اشکام سرازیر شد. امروز دوباره درون ناآرومم طغیان کرد. شیش ماه طول کشید خودمو آروم کنم,همه اش تو یک ساعت پرید....چون برگشتم همونجا و حرف زدن با اون آدما منو برگردوند به همون موقعیت مزخرف گذشته.

کی گفته من باید برگردم دانشگاه؟؟؟؟؟؟

گه خورده هر کسی گفته مدرک باید حرف اولو بزنه

بیشعورترین و پست ترین آدمای شیک و پشت میز نشینو میشه تو دانشگاه پیدا کرد

لعنت به همه شون.تف تو صورت تک تک آدمای حیله گر بازیگرشون

امروز بعد مدتها رفتم مسجد و یه دل سیییییییر گریه کردم

خدایا , من هرکاری میتونستم.کردم. اما این آدما از توانایی من فراترن.

چرک دو رویی و قدرتخواهی تو وجودشون موج میزنه

من وحشیگری و بدوی بودن رو تو ارتباطات ترجیج میدم تا کثافت بازی دو رویی.

  • ۹۵/۱۰/۱۵
  • ۱۷۵ نمایش

نظرات (۲)

  • بای پولار
  • من بهترین و بدترین آدمای زندگیم رو توی دانشگاه هایی که توشون تحصیل کردم دیدم.
    چه دوران کارشناسی تو اون شهر مرزی که آدمای خوب در اکثریت بودن
    چه توی ارشد نصفه و نیمه م توی فردوسی که آدمای بد بیشتر بودن از خوب ها.

    دوباره هم تصمیم گرفتم برم دانشگاه. اما این بار می دونم که نباس زیاد خودم رو آلوده کنم. به آدما و استادا و هم کلاسیا و ...
    تو هم فاصله بگیر از مزخرفا و چشم ببند به روی کاراشون. هرچی خودت رو اذیت کنی اونا رو خوشحال تر کردی.
    پاسخ:
    دقیقا. منم تصمیم گرفتم اگه مجبووووور شدم ادامه بدم,دقیقا همین روشو بکار بگیرم.قاطی نشم. اصن جزو فان زندگیم باشه دانشگاه,نه محور اصلی زندگیم.
    + چه جالب. دوس داشتم درباره دانشگاه مشهد هم بدونم. که فهمیدم!!
    به شیراز فک کردم اونم امروز بهم گفتن اصلا خوب نیست. کلهم اجمعین همیینه انگار.
    ولی خب اگه ادم قاطی نشه,اگه منم اینجوری ادامه بدم این دوری و مشکلات حل نمیشه. اصن درس خوندن کیف نمیده. برا من درس خوندن جزو بهترین اتفاقا بود....جزو حال خوب کنای زندگیم...هعی
    میدونم کسی کمکم نمیکنه و این منم که باید خودمو نجات بدم.پس اینی که گفتی,بهترین روش ممکنه س. 
  • منِ ناشناس
  • مگه چجرین؟
    من خودم دانشجوام ولی منظورتون روازادمای مزخرف نمیدونم
    ازنظرروابطشون باخودتون یاروابطشون بادیگران شاکی هستین؟
    پاسخ:
    جنگ قدرت تو دانشگاه که مثلا محیط علمیه,به راحتی دیده میشه
    حاضرن همو نابود کنن
    + یه جور دو رویی وحشتناک هم اپیدمیه. همه فک میکنن چون دکترن به یه مقام والا رسیدن. برای دکتری خودشون کلی کلاس میذارن و یه پرچین دور خودشون چیدن.جالبه ! این پرچین رو ب رسمیت شناختن همه شون و به بلندی اش اعتقاد دارن!! بعد که درونشونو کنکاش کنی,میبینی تف تو صورت هم نمی اندازن.
    یعنی درونا قبول ندارن. تظاهر به احترام میکنن

    درسته همه جا این اتفاقا میفته اما اولا اینجا محیط علمیه,انتظار نمیره
    دوما اونجاها جنگ قدرت اگه هست,پشت عناوین علمی قایمش نمیکنن. علنا حال همو میگیرن و میرن به جنگ!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی