حد بخشش
رفتیم اتاق تغذیه.یعنی ساعت ده برای خوردن خوراکی هایی که اولیا میذارن تو کیف بچه هاشون.
معمولا کیک و شیره اما بعضیا که دیرتر میمونن، میوه و لقمه هم میارن.
بعضی بچه ها که کیک و شیرشونو تند میخورن، می افتن به جون بقیه!:)) و بده بده ها شروع میشه!
بلند گفتم هرکس ازتون چیزی خواست ، فکر کنین ببینین سیر شدین؟ اگه سیر شدین و مونده بود، به کسی که خواسته از همون بدین.
بعضیا که از پس بچه ها برنمیان، صدا میکنن تا برم کمک شون اما این بین، توجه ام جلب شد به حرفای دریا که دختر ظریف و ریزه ایه اما از لحاظ کلامی و حافظه فوق العاده اس. بعد تقاضای بغل دستی اش رو کرد بهش گفت:
ببین. مامانت که اومد دنبالت، از مهد که رفتین بیرون، میرین تو اولین مغازه. یه کیک نه، دو کیک نه، هرچقدر که خواستی برمیداری، به مامانت میگی برات بخره؛ قبوله؟!
خونه که اومدم، مامان گفت چرا اینو به بچه ها یاد دادی. باید بخشندگی رو یاد بگیرن.
سر این موضوع تو کلاس مربی گری بحث کرده بودیم و یکی گفت بچه ام هرچی داشت به همه میداد. سر میچرخوندیم، هیچی نداشت. از غذای خودش میزد و به بقیه میداد. استاد گفت تو تعامل سه تا عنصر مورد توجهه. نهاد، خود و فراخود.
نهاد مربوط به لذت و خواستن ها و منیته
خود، حد تعادل بین نهاد و فراخود
فراخود هم از خودگذشتگی و ایثار و وجدان در قبال آدمهای دیگه
البته فرهنگ تو این تقسیم بندی و میزانش تاثیر زیادی داره.مثلا تو قضیه تایتانیک، یه ژاپنی خودشو نجات داده بود، برگشته بود کشورش، از همه جا بیرونش کردن. به چشم یه آدم پست نگاش میکردن که به خودش بیشتر از دیگران اهمیت داده! در حالیکه تو کشورهای دیگه به فرد بازگشته از این ماجرا القاب قهرمان و خوش اقبال میدن!
در کل، حد استانداردش اینه چراغی که به خونه رواست، به مسجد حرامه آقاجون!
اول خودتو نجات بده و راه پیدا کن به جایی. بعد اگه انرژی و سرمایه افزون داشتی، ببخش و دست دیگرانو بگیر
والا!
- ۹۵/۰۸/۲۶
- ۲۹۹ نمایش