وقفه ی چریدن!
گفت گوسفندو که میبرن به چرا، اگه بیش از حد به حال خودش رها کنن، حالیش نیست چقدر بخوره، همینجور میچره
اگه چوپون حواسش نباشه، میترکه ، میمیره.
اون حیوونه، حالیش نیست. نمیفهمه کی سیر شده.یه فرد آگاه بیرون از شرایط باس هدایتش کنه.
گفت وضعیت تحصیلی مام همینطور شده. همه فقط میخوان بچرن. نگاه نمیکنن سیر شدن یا نه، جا دارن اضافه تر بخورن؟!
تو هم همینطور. صبر کن. یکم نشخوار کن. ببین چی داری. شاید واقعا سیر شدی و احتیاجی نیست.
گفتم برا همین وقفه زدم بین لیسانس و ارشد. ببینم چی نیازه و کجا باید برم؟چی کار کنم؟ اما همه اش سرزنش بوده از اطرافیان...
گفت قرار نیست همه همیشه درست قضاوت کنن.
پای تصمیمی که گرفتی وایسا. خوب فکر کن و تصمیم بگیر...
گفتم جریان زندگی داره میره؛ بهترین سالای جوونیمو بذارم به بطالت؟ بذارم همینجوری بگذره ؟
گفت کی گفته همیشه باید مشغول باشیم؟
همیشه یا کار یا درس یا ازدواج؟!
گاهی باید وقفه زد.درست نگاه کرد و انتخاب بهتری کرد.
همیشه که نباید مشغول بود. بمون.نگاه کن و ارزیابی کن...
همیشه مشغول بودن ، نشانه ی موفقیت نیست...
- ۹۵/۰۸/۰۷
- ۲۳۸ نمایش
کلمه "ازدواج" یک جور خاصی ایتالیک و هایلایت شده، گویا میخواد منظوری رو برسونه! :)