سواستفاده
جمعه, ۲۳ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۴۶ ب.ظ
گفت چرا انقدر تدافعی و بدعنق نشون میدی؟ انقدر نگاهت سنگین هست که جرات نکنم جلو بیام و حرف بزنم ببینم اخلاق واقعیت چطوره....
گفتم حق نداشتی ندیده درباره ی من نظر بدی. قضاوت زودتر از موعد کردی. رفتار من دلیل داره. زخم خوردم از دیگران.آدمایی که به خودم راه میدم،محدودن چون من از خیلی ها ضربه خوردم.منِ واقعیمو پنهان کردم چون پناه میخواد. چون هرکس ارزش رویارویی باهاش نداره.
.
.
.
.
چند ماهی ازش خبری نبود. فهمیدم دیگه احتیاجی به من نداره که پیداش نیست. حالا که فهمیدم حضور و رابطه اش با من،صرفا برای استفاده شخصی یوده و از موقعیت من میخواست استفاده کنه،یاد اونروزا و این حرفا افتادم.
حالا میگم کاش دیوار دفاعی مو محکم تر میگرفتم تا هیچ وقت به همینجا هم نمیرسید...
باید محکم تر باشم و محدود تر...
دیوارمو بلند تر کنم تا حتی کسی اجازه ی سرکشی هم نداشته باشه.
گفتم حق نداشتی ندیده درباره ی من نظر بدی. قضاوت زودتر از موعد کردی. رفتار من دلیل داره. زخم خوردم از دیگران.آدمایی که به خودم راه میدم،محدودن چون من از خیلی ها ضربه خوردم.منِ واقعیمو پنهان کردم چون پناه میخواد. چون هرکس ارزش رویارویی باهاش نداره.
.
.
.
.
چند ماهی ازش خبری نبود. فهمیدم دیگه احتیاجی به من نداره که پیداش نیست. حالا که فهمیدم حضور و رابطه اش با من،صرفا برای استفاده شخصی یوده و از موقعیت من میخواست استفاده کنه،یاد اونروزا و این حرفا افتادم.
حالا میگم کاش دیوار دفاعی مو محکم تر میگرفتم تا هیچ وقت به همینجا هم نمیرسید...
باید محکم تر باشم و محدود تر...
دیوارمو بلند تر کنم تا حتی کسی اجازه ی سرکشی هم نداشته باشه.
- ۹۵/۰۷/۲۳
- ۱۸۹ نمایش