کار
چهارشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۵۳ ب.ظ
خیلی غر میزدم چرا هیچی اونی نشد که میخواستم.
یکیش کار بود. دوست داشتم دستم تو جیب خودم باشه. استقلال داشته باشم. مث زالو وابسته بابا نباشم. اگه یه وقت کسی نبود، بتونم رو پای خودم وایسم.شکست نخورم، نشکنم.
یه کار ساده، حتی تایپ...کنار دانشگاه...اما اوایل که بابا نذاشت، بعدم که جور نشد...
زد و ترم آخر ؛ یه کاری جور شد که دقیقا متناسب علایق و زمان و ...
نتونستم دووم بیارم.کار بجایی رسید که خودم گفتم نع .من آدمش نیستم...
خدا بهم حالی کرد انقد گه اضافی نخور! جور کردن کار واسه تو یه الف بچه برا من چیزی نیس؛ وگرنه تو کونشو نداری پاش وایسی...
یکیش کار بود. دوست داشتم دستم تو جیب خودم باشه. استقلال داشته باشم. مث زالو وابسته بابا نباشم. اگه یه وقت کسی نبود، بتونم رو پای خودم وایسم.شکست نخورم، نشکنم.
یه کار ساده، حتی تایپ...کنار دانشگاه...اما اوایل که بابا نذاشت، بعدم که جور نشد...
زد و ترم آخر ؛ یه کاری جور شد که دقیقا متناسب علایق و زمان و ...
نتونستم دووم بیارم.کار بجایی رسید که خودم گفتم نع .من آدمش نیستم...
خدا بهم حالی کرد انقد گه اضافی نخور! جور کردن کار واسه تو یه الف بچه برا من چیزی نیس؛ وگرنه تو کونشو نداری پاش وایسی...
- ۹۴/۱۱/۰۷
- ۱۷۵ نمایش