بغض نشکسته شکسته شود
شنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۴ ب.ظ
تو فیلم یه حبه قند؛ بعد از اینکه دایی فوت میکنه ، عروسی بهم میخوره ، ورق برمیگرده و همه رخت سیاه به تن میکنن،
تو اون شرایط که خونه براشون خفقان آور شده و سعی میکنن خودشونو با شرایط سازگار کنن،میفهمن مادر عروس،خواهر مرحوم هنوز گریه نکرده...
فکر میکنن چطور بغض فروخفته شو آزاد کنن،
کسی بیش از حد غماشو بریزه تو خودش، غمباد میگیره...
تو اون تاریکی، داماد میره پشت در اتاق و شروع میکنه:
یه حبه قند دلنشین بود
- ۹۴/۰۹/۲۱
- ۲۴۸ نمایش