هویت 1
هر وقت میشستم پای درس واسه کنکور،هزارکار نکرده و جای نرفته از ابتدای خلقتم، میومد تو ذهنم و رو خطهای کتابا رژه میرفت.
هممه رو لیست میکردم و قبل شروع درس نگاشون میکردم و به خودم دلداری میدادم بذار این بیصاحابو بدم، همه رو عملی میکنم...
و هرروز به تعداد این لیست افزوده میشد...
از جمله این کارا، گشت و گذار فرهنگی بود! مثلا موزه
آقا ما پاشدیم رفتیم موزه ملی بلیط بخریم نوشته بود برای هر بنی بشری از هر قشری، نیم بها.
اون یارو بلیط فروش هی میخواست نصف قیمت بفروشه، دید واجد هیچ کدوم از شرایط نیستم.
دانشجو؟کارمند؟؟ معلم؟؟ آخرش با یه لحنی گفت حتی دانش آموزم نیستی؟!!؟!
گفتم نه آقا، هیچی نیستم. بلیط کامل بده ما بریم تو، بیشتر از این خفیف مون نکن.
یعنی حد فاصل مدرسه تا دانشگاه، هیچ هویت به خصوصی نداشتم! فقط "بودم" تا نتایج بیاد و ببینیم دانشجو محسوب میشیم یا نه.
قد و هیکل مونم به بچه مدرسه ای میخورد!
ترم اول دانشگاه رفتم دنبال زبان، یارو مصاحبه گره گفت فک کردم راهنمایی هستی :l
منم ازون به بعد، ابروهامو نازک تر بر میداشتم ، بلکه از چهره کمتر اشتباه کنن. یا حداقل نسبت بفرض شون به شک بیفتن...
ادامه داره
+ پ.ن: چن وقت پیش که لیستمو پیدا کردم، انصافا همه رو عملی کرده بودم بجز کلاس فرانسه
- ۲ نظر
- ۳۰ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۵۳
- ۱۷۳ نمایش