انرژی منفی
هروقت با مامانم حرف میزنم، چه حضوری چه تلفنی، انقد انرژی این آدم گهه که باید بعدش هزارتا کار انجام بدم که خودمو برسونم به نقطه صفر قبلی.
بابا ! چحوری بهتون بگم نمیخوام باهاتون تعامل کنم
- ۱ نظر
- ۲۶ مرداد ۰۳ ، ۲۰:۵۹
- ۴۰ نمایش
هروقت با مامانم حرف میزنم، چه حضوری چه تلفنی، انقد انرژی این آدم گهه که باید بعدش هزارتا کار انجام بدم که خودمو برسونم به نقطه صفر قبلی.
بابا ! چحوری بهتون بگم نمیخوام باهاتون تعامل کنم
چند شب پیش خواب دیدم یکی از خواستگارای قدیم دوباره میخوان بیان.اینبار دیگه جدی واسه جوش خوردن قضیه. خیلیم خوشحال
درو باز کردیم. دیدم اون نیست که. یکیه که نمیشناسمش ولی همه میشناسیمش!!
بعد من میگم چرا اینجوری. من از باغ اومدم. لباس کار تنمه که! این چه خواستگاریه.
ولی اونا راضی بودن. اصن به لباسم نگا نکردن. چهره مو دیدن و میخواستن که بشه.
از خواب بیدار شدم با خودم گفتم این چه کسشراییه میبینم.
امروز داییم تو ماشین گفت برا داداش رفیقش خیلی وقته منتظره بیان منو ببینن. هی میگن ما کی بیاییم سرزده دختره رو ببینیم. قرار بذارم باهم حرف بزنین؟
گفتم منو؟ مگه منو میشناسن که پیگیری میکنن؟
گفت اره. توضیح دادم بهشون درباره تو. مطرح نکرده بودم باهات.
فقط میخوام بگم پشمام 😳
نشستم منطقی با خودم فکر کردم احتمال قوی شوهرکردن کنسله.
پس باید خودم به فکر خودم باشم و مسیر جدید زندگیمو تو دهه 30 بچینم.
باید مستقل بشم. بیشتر از اینی که هستم.
چی کار کنم که خرج سنگین مسکن به عهده خودم نباشه؟
آفرین! یا باید آویزون یه مرد دیگه بشم یا دولت!
من ترجیح میدم دولتو انتخاب کنم
کِی دولت خرجتو میده؟
مثلا وقتی شهر دیگه کار دولتی کنی یا درس بخونی!
خیلی خوبه! تشنه دانش هم شدم جدیدا. واقعا حس میکنم میتونم یه مقطع ادامه بدم و باید بدم.
کتابای کنکور گرفتم و شروع کردم.رشته ای که حس میکنم دوست دارم و میتونه برای اون طرح بزرگ کمک حالم باشه و هم به اعتبارم کمک کنه.
ولی درس خوندن فقط هزینه برداره. من تو این نقطه نباید باشم.
گام بعدی درامدزاییه. شغلی که با تو هرجا بتونه بیاد! هر شهری!
چیزی که جدیدا شروع کردم و از وجودم درومد و هنوز جوونه است و از خدا میخوام خودش برکت بده به کارم. به تن ام. به روح ام.
با 15 میلیون سرمایه اولیه ( 8 تومن آموزش و 7 تومن ابزار) میشه استارتشو زد که من نصفشو رفتم.
امسال هم زمان کنکور اگه بشه همینجا شروعش میکنم.
وقتی رفتم شهر دیگه هم اونجا همزمان درس ادامه اش میدم.
باید بعد درس، یه خونه کرایه کنم شهرستان.
پس هم پول پیش خونه هم وسایل خونه رو باید دربیارم.
چون میخوام یه خوونواده تشکیل بدم. باید براش بجنگم!
پلن دوم برگشتن به تهران و کار کردن تو فروشگاه قبلیه. سالی حداقل 200 تومن دربیاد. به صرفه است. شایدم همین پاییز برگشتم...
وقتی خدا به کسی بیماری میده، پاپیچش نشو! یه چیزی میدونسته که داده.
باید مث سرعت گیر، مث تفاله گیر مث اسفنج، کثافتای رفتاری و قدرتی شو ازش میگیره.
چیزایی که نباید داشنه باشه و خودش حالیش نیست
خدا جای حق نشسته
کسی مهربان تر و حکیم تر از خدا به بنده اش وجود نداره