مزگت

مزگت یعنی عبادتگاه
بدون درنظر گرفتن دین خاصی
هروقت نیاز داشته باشم، به اینجا پناه میارم و مینویسم

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۱۱ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

دهه نود

۰۱
دی

وقتی ما بچه بودیم، زندگی خیلی جدی تر بود.همه ساختارا مشخص بود. زندگی مهندسی شده بود. حتی مهربونی کمتر بود.
اون زمان همه باباها میرفتن سرکار. یعنی هرکی میخواست نشون بده بزرگ شده و سری تو سرا دراورده، میرفت سرکار.

سرکار رفتن یعنی خونه نبودن. مشغول جایی یا چیزی بودن.

اون موقع حتی بیشتر مامانا هم میرفتن سر کار. وقت نداشتن برا بچه هاشون غذای هرروزه درست کنن. دیکته هامونو خودمون مینوشتیم.

همه چیز جدی بود. اشتباه میکردیم، درجا تنبیه میشدیم. ترس داشتیم.

اون زمان آینده مشخص بود. باید برا رسیدن بهش تلاش میکردیم.
اما الان هیچی معلوم نیست. الان همه تو خونه ها دور هم نشستن و وقتی از مردها میپرسی چرا نمیری سرکار؟ میگن دورکاری میکنیم یا کار نیست....
درس که بخونی، شغل نداری و آینده ات ربطی به تحصیل نداره. پس هرچی چم و خم پول دراوردنو بیشتر بلد باشی، موفق تری.
مادرا مهربون تر شدن. بچه ها سرور شدن. همه چی عوض شده.سطح دغدغه ها تا این حده که تم تولد بچه شون چی باشه...
درسته دهه شصتی نیستم، ولی همون دهه هفتادم  زندگیا اینجوری نبود...

  • ۱ نظر
  • ۰۱ دی ۹۶ ، ۱۱:۳۰
  • ۱۳۴ نمایش