مزگت

مزگت یعنی عبادتگاه
بدون درنظر گرفتن دین خاصی
هروقت نیاز داشته باشم، به اینجا پناه میارم و مینویسم

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۳۳ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

با خودم کنار نیمدم.

نتونستم خودمو راضی کنم به دیگران فک نکنم.

مریض شدم. خفقان گرفتم , قلبم فشرده شد اما نتونستم.نشد به این اصل راضی باشم که که خودمو از مهلکه نجات بدمو گور بابای بقیه.

نمیتونم این عقیده رو بپذیرم.

بابا خوشحالی من وقتی به کمال میرسه که خوشبختی دیگرانو ببینم.

وقتی مطمئنم مسیری که طرف میره , تهش دردناکه و با وجود اینکه هشدار دادم و میدونم حرجی بر من نیست,نمییییییتونم بپذیرم طرف بدبخت بشه. با چه زبونی بگم؟؟؟ نمیتونم. درونم داره میجوشه.از آینده ی خطرناک . از هشدارهایی که درونم میده. من نمیتونم بیتفاوت باشم. احساس میکنم باید جوری اوضاع رو تغییر بدم. به غیر از دست روی دست گذاشتن. اینو چه جوری به مشاورم حالی کنم؟!؟! 

تف تف تف به من.

  • ۴ نظر
  • ۰۲ دی ۹۵ ، ۱۱:۳۸
  • ۱۵۳ نمایش

شب

۰۱
دی


هواتو کردم

من حیرون تو این روزا هواتو کردم

دلم میخوادت،میخوام بیام تو آسمون دورت بگردم

هوایی میشم همون روزا که میبینم هوامو داری

میخوام بدونم تا کی میخوای ببینی و به روم نیاری...؟


چه روزا حالمو دیدی

چه شبایی که رسیدی

تو صدای دل تنهای منو شنیدی

تو که دردامو میدونی

تو که چشمامو میخونی

بده بازم به دل من ...یه نشونی...


دلمو دست تو دادم

دلمو آسمونی کن

همیشه مهربون بودی

دوباره مهربونی کن


  • ۰ نظر
  • ۰۱ دی ۹۵ ، ۱۵:۵۱
  • ۲۰۷ نمایش

خفه شو

۰۱
دی

اگه ارتباطاتمو با آدمای بیرون محدود کردم

اگه تلگرامو بستم و تو اینستا کم رنگ شدم

اما در وبلاگمو نبسته بودم. هیچ وقت

این آخرا که نای نوشتن نداشتم و به خودم اجازه نمیدادم تو وبلاگ حرفی بزنم و حتی! تو دفتر تنهایی های خودم مدتهاست چیزی ننوشتم,یعنی وضع خیلی خرابه. یعنی منِ گوینده ی وجودمو خفه کردم تا دیگه زر نزنه و بتونم کنترلش کنم..ِ

  • ۱ نظر
  • ۰۱ دی ۹۵ ، ۰۲:۳۰
  • ۱۶۲ نمایش