مزگت

مزگت یعنی عبادتگاه
بدون درنظر گرفتن دین خاصی
هروقت نیاز داشته باشم، به اینجا پناه میارم و مینویسم

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

شرایط ضمن عقد

چهارشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۱۱ ق.ظ

تو.خواستگاری قبلی داشتم فکر میکردم برای بله برون چی بزنم که خدا رو خوش بیاد؟

دیدم حق مسکن,طلاق,اشتغال,تحصیل,حضانت رو باید بگیرم.

باز شب نشستم گریه کردم که این چه زندگی تخمیه که زن باید قبل ازدواج هوشیار باشه تا حقوقشو ثبت قانونی کنه وگرنه بعد ازدواج میشه سگ دریوزه شوهر که هرغلطی خواست بکنه...

چرا من باید برای ثبت حقوق انسانی خودم , برای حفظ شان کرامت انسانی خودم,بجنگم؟!که انگار دارم چیزی فراتر از حد خودم میخوام؟!

تازه اگر ثبت کنی,به همینجا ختم نمیشه؛ بهت میگن دنبال زندگی نیستی.اومدی معامله.

کون مادرشوهر و خواهرشوهر تا فیهاخالدون میسوزه که خودشون عمری جوری زندگی کردن که وا بدن و چیزی نخوان حالا عروس کون نشسته از راه رسیده و همه چی میخواد؟! و اینطوری ، سنگ بنای دعوا و تخم کینه اولیه کاشته میشه و با دید اجنبی به عروس نگاه میکنن نه زن صمیمی زندگی و دائم تو گوش پسرشون میخونن تا دعوا و جدالهای اصلی شروع بشه.

مسلما تو هیچ کدوم از این موارد,پدر و مادرم همراه من نیستن و همون نگاه سنتی رو به زن دارن که شوهر کردی دیگه برو همونجا بمیر.

برای این موضوع رفتم مشاوره. گفت ببین.تو ایران هیچ وقت هیچ چیز به نفع زن نیست. حتی وقتی اینا رو هم بگیری ,باز طول میکشه تا بتونی بهش دست پیدا کنی ,اونم با شرایط خاص خودش...

و خواهر خودشو مثال زد که حقوق خونده بود اما شوهرش آلت مردانه نداشت و بنا به قوانین , نمیتونست اینو ثابت کنه و پزشکی قانونی دوبار از زن ,سند بکارت گرفت و بعد سراغ اون عوضی رفت و چقد این پروسه برای طلاق طول کشید و چقد اذیتش کردن...

گفت حق مسکن و طلاق و این چیزا فقط روی کاغذه. شوهر اگه عوضی باشه,بلده چطور برینه به هیکلت که خودت وا بدی...و مثالهای دیگه از مراجعینش برای اثبات حرفش.

ولی میترسم. میترسم هیچی نخوام و وقتی نخواستم با اون زیر یه سقف زندگی کنم,هیچ پشتوانه ای نداشته باشم و کل این چند سال زندگیم وقف اون آدم,هوا بره و هیچی برام نمونه....مگه دور و برم نمونه ندیدم؟

گاهی که این چیزا رو میبینم, میخوام دور همه چی رو خط بکشم و بیخیال رفتن بشم. لااقل تو خونه بابا هرچقدر درجا بزنم,احساس خسران و عقب رفت نمیکنم...

گاهی هم میگم کاش یکی پیدا بشه,بی پدر و مادر,هیچی نداشته باشه,هیچی.فقط دنبال زندگی باشه. با هم بریم شهرستان,تو کوره دهات , دوتایی از صفر شروع کنیم و "زندگی" کنیم.

حتی اگر درصدی,خواستیم جدا بشیم,بدونم که هردوتامون یه اندازه از این زندگی بهره بردیم.به هر دلیلی قراره راهمون از هم جدا بشه, با دل خوش جدا بشیم.

عمیقا دنبال یک متعهدِ بی پولِ بی پدرومادر میگردم.

  • ۹۷/۰۵/۳۱
  • ۲۰۱ نمایش

نظرات (۵)

واقعا ازدواج کردن سخت و ترسناک شده. یعنی بیشتر انقدر سختش کردن و ادم چشمش ترسیده که خیلی سخت می‌تونه بهش فکر کنه.
اما من فک میکنم بحث این گرفتن حق ها، برای این نیستش که اذیت نشی. قانون ما طرف مردها رو میگیره و مهمه که ما توی این قانون حداقل‌ برابری هایی که می‌تونیم رو بدست بیاریم.ولی از پشتوانه نداشتن نترس خودت کار میکنی، چه اون باشه و چه نباشه. عقب رفتی درش نیست.
یه حق دیگه ای هم که میشه گرفت اینه که هرچی دو نفر توی زندگی بدست آوردن نصف نصف میشه و اونم خیلییی خوبه. من نمیدوستم تو ایران میشه این کار رو کرد اما میشه انگاد
پاسخ:
ازدواج که تو این موارد بهتر شده
قبلا رسما زن به عنوان برده عروس میشد.فک کن 20 سال پیش میخواستی این حقوق رو مطرح کنی.....میکشتنت
میدونم.اینا برا تساویه. ولی وقتی مطرح میکنم,خانواده خودم همراهی نمیکنن.پشتوانه رو برا این موضوع مطرح کردم نه بعد از طلاق. برای مطرح کردنش تو شروط ضمن عقد.من اول باید از خانواده خودم عبور کنم,بعد از جامعه.

عقب رفت هم منظورم این بود که هیچ حقی نگرفته باشم, طرف بگه درصورتی طلاقت میدم که مهرتو ببخشی. اونوقت من فقط چند سال عمرم حروم شده و یه زن مطلقه میشم که حتی تو خونه باباش هم جایی نداره.پولی هم در بساط نداره. باید بره از صفر شروع کنه.
مامان منم همیشه میگه: خیلی خوبه پسر هیچکسو نداشته باشه، اونوقت به زن و خانواده زنش پناه میاره و زندگیشو میکنه

برای این مسایلم باید رفت پیش مشاور حقوقی نه که قصه ی حسین کرد شبستری از دهن این و اون شنید. این شروط کارساز هستن به شرطیکه هوشیارانه باهاشون برخورد کنی، بدونی کی و کجا باید چه اقدامی بکنی. اینکه میگن موثر نیست و زمان بره و اذیت کننده اس همون کاغذبازیاشه که طول میکشه، اما بنظرم سه ماه دوندگی بهتر از سه دوندگیه
و اینکه بهترین کار اینه مالی رو روو قباله ی ازدواج بگیری که اسیر برو بیای این پروسه نشی ملکی خونه ای چیزی
قبل ازینکه برم دانشگوه میگفتم مهریه نمیگیرم اما بعدش فهمیدم هیچ چیز! مثل یه پشتوانه مالی محکم حامی زن و ادامه ی زندگی نیست
من فقط بعد مادیش رو گفتم اما تموم کردنِ یه زندگی مشترک، با هر آدمی، با هر شرایطی، هرجای دنیا، قطعا دو طرف رو مشمول خسران میکنه

و اینکه یه لحظه خودتو بذار جای اون آدم، قطعا باعث رنجش خاطر میشه، باید نسبت به شرایط طرفت و شناختی که ازش پیدا کردی حق و حقوقت رو مکتوب کنی. نه اینکه همه ی حقوق رو با هم قید کنی. مثلا من میبینم خانواده ی طرفم ساکن جایی غیر از تهرانن،  پس احتمالش هست این ادم روزی به سرش بزنه که بره اون شهر برای زندگی، منم علاقه ای به این کار ندارم پس حق مسکن میگیرم
پاسخ:
همین ملک گرفتنم پروسه خودشو داره که دختره چش سفید,نیومده اموالو غارت کرد...:/
اکی. بنا به شرایط و روحیات طرف.
ولی قبول داری خیلی چیزا بعدا رو میاد؟!
یکی از اقوام مذکر موقع ازدواج ب مخیله اش هم خطور نمیکرد قصد کنه از تهران بره.
ولی الان تصمیم گرفتو زنشو تو دوراهی طلاق یا همراهی گذاشت:/
زن بیچاره! اصن فکر اینروزا رو نمیکرد...
وقتی هم که جسمشو برد و روحشو تهران جا گذاشت و دید اون زن قبلی نیس,شلوارشو دوتا کرد.مرتیکه حیوون.
من از این میترسم که خیلی چیزا بعدا رو بشه ولی تو حق اعتراضی نداشته باشی چون زنی.چون قانون پشتیبان تو نیست
:)))
اصلاح میکنم : بنظرم سه ماه دوندگی بهتر از سه *سال دوندگیه
اگر از دید یه مرد یه قضیه نگاه کنید، همون مهریه کافیه برای اینکه بخوایم بگیم مردا داره بهشون ظلم میشه ، میتونید برید آمار درخواست طلاق رو همزمان با افزایش قیمت سکه ببینید و با مردایی که دارن از صبح تا شب کار میکنند که قسط مهریه زنی رو بدن که یک روز هم توی زندگیشون نبود و حالا باید خرج خوشگذرونی هاشو بدن!
اما چیزی که می بینم این ترسی هست که شما دارید و فکر میکنم میتونه به ازدواجتون لطمه بزنه، این گاردی که شما از ترس اتفاقات نیافتاده در آینده گرفتید و ممکنه حتی آدم درست رو هم به عقب هل بده.
به شخصه اگر دختری اصرار به گرفتن این به اصطلاح حق ها در کنار مهریه بالا بکنه بهش شک میکنم که آیا من میتونم با این آدم یه زندگی داشته باشم یا نه!
پاسخ:
بله. از اون طرف هم نگاه کنی، مردها هم گاهی بیش از اندازه بهشون ظلم میشه و تباه میشن.
منم به این موضوع خیلی فکر کردم.
به اینکه مرد ، برده اقتصادی نیست.
وقتی حرف از برابری فکری میشه، تو باقی مسائل هم باید تعدیل ایجاد شه.
طی آخرین مشورتها و اعلام عمومی به خانواده و عوض شدن سبک زندگیم ، تصمیم گرفتم مهریه نزنم.
در عوض حقوق برابر داشته باشیم.
اصلا هردو ، برابر برای زندگی کار کنیم. این برابری شامل ویژگی های شخصیتی و توان میشه
چه اشکالی داره یه زن، شغل نیمه وقت داشته باشه که هم تو فعالیت اقتصادی کمک باشه و هم به خونه رسیدگی کنه؟
فرهنگ امروز زندگی زنها کاملا با گذشته فرق کرده.
مرد ، برده  اقتصادی نیست
زن هم برده جنسی
اما این روش رو برای همه زنها پیشنهاد میکنم؟
خیر. چون همه زنها شخصیت منو ندارن و عموما همونطوری هستن که جامعه میطلبه.

در آخر اینکه همه اینا میتونه حرف باشه و زندگی خیلی با چیزی که فک میکنم فرق داشته باشه.
اما من از اینکه تو چاه تاریک ، بدون طناب نجات بپرم، وحشت دارم.
و همه اینا برا اینه که به اون وحشت دچار نشم.
همه اش هم بخاطر چیزهاییه که دیدم.
وگرنه اصل زندگی ، اون محبت بین زن و شوهر، اجازه نمیده همچین حرفهایی به ذهن خطور کنه.
این روزها که چه بخوایم چه نخوایم یه پسر جوان تنهایی و بدون کمک به سختی میتونه از پس هزینه های زندگی بر بیاد و زنها هم معمولا کمک میکنند.
پس شرایط فعلی خیلی مساعد اینکه بخوایم بگیم چی کجا باشه نیست.
درستش اینه که اوضاع اقتصادی یه جوری باشه که مرد به تنهایی بتونه بیرون از خونه کار کنه و هزینه های زندگی رو در بیاره و این وسط اگر طبق قوانین همه چیز پیش بره یه زن هم میتونه توی خونه باشه و فعالیت اجتماعیش رو در کنار مردش داشته باشه و زندگی خوبی داشته باشن اما اینروزا هیچی سر جای خودش نیست.
پاسخ:
زن و شوهر واقعی جوری زندگی میکنن که روزای سخت هم کنار هم باشن و احساس خوشبختی کنن، حتی وقتی هیچی سر جای خودش نیست...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی