مزگت

مزگت یعنی عبادتگاه
بدون درنظر گرفتن دین خاصی
هروقت نیاز داشته باشم، به اینجا پناه میارم و مینویسم

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

زنِ خانه دار 2

پنجشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۱۴ ب.ظ

آرزوی تنها موندن تو خونه و تجربه صبحها به اختیار خودم ، بعد فارغ التحصیلی دانشگاه میسر شد.

همون یه سالی که دوست داشتم تو خونه بشینم و امنیتمو دوباره بدست بیارم.اندازه تمام عمرم خسته بودم. فقط باشگاه میرفتم و اگر خواستم مهمونی.هر وقت دلم.میخواست دسر درست میکردم و غذاهای متنوع دوست داشتنی. کار هنری میکردم.فیلم.میدیدم.خلاصه کاری نبود که به میلم انجام ندم.

تا چند ماه خوب بود ولی از یه جایی به بعد,مشکلاتم با مامان بالا گرفت. حوصله ام سر رفت و همه چی کسل شد.روزای پاییز کوتاه بود و خیلی زود تموم.میشد.انگار هیچی از زندگی نمیفهمیدم.

زده بود به سرم. پولم ته کشیده بود.واقعا شرایطمو دوست نداشتم.آرزو میکردم کار پیدا کنم و بالاخره آذر ماه رفتم سر کار.پولش کم.بود ولی مهم نبود.فقط میخواستم.خونه نباشم

من آدم خونه موندن نبودم. همه چیز خوب بود و من به زندگی معمولی یکنواخت و خوب عادت نداشتم. باید جلو روم آشفتگی میبود و درستش میکردم. باید با اجتماع درارتباط میبودم.

فهمیدم اون خاطرات تخمی کودکی من,از سر ناآگاهی بود.از سرِ عقده بخاطر فشار زیاد.وگرنه یک هفته خونه موندن,کارمو زار میکنه...

اینروزا که حتی تابستونا سرکاریم و تعطیلی نداریم,نه تنها ناراحت نیستم,که صبحها با اشتیاق از خواب پامیشم. اینروزا دوست ندارم جای کسی باشم. یقین دارم مسیری که انتخاب کردم, برای من بهترین بوده.

قبلترها دوست داشتم بعد ازدواج کار نکنم اما حالا جزو شرایط اصلیم هست که اختیار کار کردن دست خودم باشه.

من دیگه دوست ندارم زنِ خانه دار باشم. دوست دارم زن انتخابگری باشم که بنا به شرایط زندگی,خودش تصمیم میگیره چه راهی رو ادامه بده.

  • ۹۷/۰۵/۰۴
  • ۱۴۱ نمایش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی