مزگت

مزگت یعنی عبادتگاه
بدون درنظر گرفتن دین خاصی
هروقت نیاز داشته باشم، به اینجا پناه میارم و مینویسم

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

مارگارت آهنی

جمعه, ۹ تیر ۱۳۹۶، ۰۵:۳۹ ب.ظ

بالاخره دو فیلمی که مدتها بود تو هاردم جا خوش کرده بود و نمیدونم به چه دلیل سمتشون نمیرفتم، دیدم :)))

اولیش بانوی آهنین،زندگی مارگارت تاچره که از دریچه نگاه سالمندیش ،بصورت مرور خاطرات، حقیقتا هنرمندانه نشون داده میشه

با اینکه فیلم از زاویه دید یک سالمند روایت میشه اما ریتم کند آزار دهنده نداره و این عالیه:)

درباره بازی مریل استریپ، زبان قاصره؛

تکیه و آهنگ و تن کلام، نحوه ایستادن، روحیات عینا برابر اصل؛ خلاصه همه چی تمام...؛

بازیگری تو خون بعضی آدمهاست و مریل استریپ به حق از اون دسته است.هرچی جایزه گرفته ، نوش جونش.برازنده ی هنر همه چی تمومشه.

اما درباره خود فیلم و زندگی تاچر...

نگاه مروری خاطرات این زن بزرگ رو دوست داشتم.اونجا که با شوهرش، دنیس حرف میزنه و میگه: من میخواستم تو خوشحال باشی، بودی دیگه ، نه...؟

حقیقتو بهم بگو...{1:32:57} و اشکهای مارگارت ، تو تنهایی ، همه حقیقت رو بهش میگه...

درواقع خانواده اشخاص بزرگ هزینه از دست رفتن زندگی خودشون در قبال اصلاح یا نفع جمعی میپردازن...

مارگارت روی دوش شوهرش بالا رفت...حقیقتا اگه پدر و همسرش تو هر مرحله کنارش نبودن، این زن به این جایگاه بحق نمیرسید و شاید اقتصاد و سیاست بریتانیا ، مسیر دیگه ای رو طی میکرد...حضور مرد برای تکیه زن، تو هر موقعیتی یه امر واضح و مبرهنه.حتی اگه میخواد مارگارت نخست وزیر باشه...

فیلم، چهره ی نیکو و مصلحی از تاچر نشون میده.چیزی که شاید خیلی منطبق با واقعیت نباشه.اما زنی که توی فیلم نشون داده میشه، ستودنیه و این یعنی هنر فیلم در تغییر یا ساختن هویت افراد و وقایع.

  • ۹۶/۰۴/۰۹
  • ۳۱۳ نمایش