مزگت

مزگت یعنی عبادتگاه
بدون درنظر گرفتن دین خاصی
هروقت نیاز داشته باشم، به اینجا پناه میارم و مینویسم

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

فرار از درون

شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۵۵ ب.ظ

بعد مدتها,امروز وقت کردم چهره خودمو تو انعکاس شیشه مترو ببینم

یه دختر چادری دیدم که روسریش تا بیخ,جلو بود.

منو یاد خباثت و کثیفی انداخت. یاد اون عفریته های عوضی که زیر اون چهره معصومانه و ظاهر محجوب,چطور گاییدنم و به اسم اسلام و فرد مذهبی,منو براشفتن و ناامنی و تزلزلو برام باقی گذاشتن

تا چند ماه میلرزیدم. که چطور ممکنه یکی تا این حد عوضی باشه. چقد مکارگی و بازیگری؟ چقد توانایی مغلوب کردن دیگران؟!

ازون به بعد,قداست چادر برام از بین رفت و تمام مردهای ریشوی سربزیر,خطرناک ترین آدمهای دنیا شدن...

توی انعکاس شیشه نگاه کردم...منم همون بودم.با همون هیبت.با همون ظاهر.و یک آن چقدر نفرت انگیز اومدم برای خودم. دلم میخواست از خودم فرار کنم. هیچ آدمی با این چهره پس ذهن من روشنفکر و امین نیست.بی شک یه خیانتکار احمقه.

لعنتی ها...نمیدونم ازشون تشکر کنم تو این سن منو با حقیقت آشکار کردن یا...

نبخشمشون چون تمام معادلات ذهنی و امنیت وجودی مو به گا دادن.

  • ۹۶/۰۳/۲۷
  • ۲۰۴ نمایش

نظرات (۴)

یو ها ها ها ها ها 😈😈😈
اگه بخوام با ادبیات تو بگم میشه ولشون کن باو... ک... لقشون!!!! 😂😂 و این گونه حق مطلب ادا میشه! در واقع فقط این گونه!!
با ادبیات خودم میشه ولشون کن باو ... خودتو عششششقه!
پاسخ:
من این کامنت آشکار رو دوس😀😀
و همین ادبیات رو خیلی دوس😍😃
من خیلی دوس ندارم چیزی رو توی دسته بندی های مقدس و ... دسته بندی کنم ( با اینکه خیلی چیزا هنوز توی ذهنم به نظرم مقدس ان ) اما میفهمم چقدر بده قداست چیزی برات از دست بره...
میدونی چی حالتو جا میاره؟ به نظرم یه روسری رنگی گل گلی. که دور دیگه خودتو نوی اینه ای شیشه ای چیزی دیدی یاد حودت بیوفتی نه اون چادری ها و ریشو ها . یاد خودت که چقدر می تونی جذاب و گادار باشی و بقیه هم به قول کامنت قبلی ک... لقشون
پاسخ:
باور کن منم نداشتم
اصلا چادری و غیر چادری بزام معنی نداشت
اصلا بیشتر دوستای من غ چادری اند.یعنی اعتمادم یه اینور بیشتره حتی!!
اینا به طور کلی معصومانه نشون میدادن.ساکت و مظلوم
باااااااورم نمیشه کسی که اعتقاد مذهبی داشته باشه,کسی که ادعا میییییکنه واقعا حالیشه,که خدا خدا میکنه,لااقل به وقتش پاتک نزنه. یعنی جوری خوردم که به هیچ کس نمیتونم اعتماد کنم. ببین,اگه یه لات سر کوچه بهت تجاوز کنه,بهش نمیگی چرا این کارو کرد.میدونی کارشه.اما اگه یکی که ادعا میکنه,حتی مثلا تو رو هم هدایت کرده باشه,بفهمی پنهانی کارش لاسیدنه, همه چیزایی که ازش یاد گرفتی زیر سوال میره. شاکله اش تو وجودت خرد میشه...
من همیشه رنگی رنگی ام. شاد شاد. اتفاقا اونا هم اینطوری بودن....
متاسفانه تو چیزی اشتراک داریم که بهترینم بوده :(
میدونی,انقد دوسشون داشتم,انقد بهم نزدیک بودیم که خودم وخودشونو هم رده میدیدم.من مثل اونا و اونا مث من
یه دفه پاتک خوردم.یه دفه حقایق پنهانی رو فهمیدم که در حد تصور و توانم نبود...
ولی با این حال ممنونم از صحبت و کمک ات✋☺
من حدود یک سال و نیم به طور خود خواسته با حجاب شدم( در حد مو بیرون نذاشتن و اینا)
اما یه زمانی شد که دیدم من که اینقدر از این آدم ها بدم میاد،چه پسر و چه دخترش،چرا خودمم قیافم شبیه اینا شده!
اینجوری شد که برگشتم به حالت سابقم!!!
برای همین این پستتو از ته دل درک کردم،لعنت بهشون! لعنت که ریدن توی ذهنیت هامون!
پاسخ:
امروز تو مترو با این دید زوم میشدم رو بقیه:)
دوتا دختر چادری رو کامل زیر نظر گرفتم.
یکیش همین عنی بود که توصیف شده بود,
یکیش ساده,مرتب, زیبا , همونی که دوست داشتم باشم...
این دختره رو که دیدم گرچه همش از ظاهر بود و نمیشد ارزیابی کامل کرد,ولی گفتم اینکه با یه نگاه همه رو چوبکاری کنی,خیلی احمقانه س:))
درسته نمونه های عَنانه! کلا خیلی زیادن,اما دلیل خوبی نیست از مصادیق به ذات برسیم.یعنی چون مصادیق اشتباه بودن , دلیل نمیشه اصل موضوع فی ذاته فاسد باشه. از خدا خواستم بازم آدم خوبا رو بذاره جلو پام تا بیشتر از این از ارزشام روبرنگردوندم. با این تفاوت که این دفه این آدمای خوبو به چشم قدیس نمیبینم.میگم هزاااارتا ایراد دارن که به موقعش رو میکنن.
فقط ازین دریای گه بیام بیرون,کفایت میکنه. 
آره جالبه واقعا،مثل یه چاقوی دو لبه است.
الان که فکر میکنم یادم میاد منم با دیدن یه سری آدم روشنفکر و محجبه و شیک و تر و تمیز خوشم اومد که منم یه مدت محجبه بودن رو امتحان کنم،اما برای من فیک بود،چون من آدم مذهبی کاملی نبودم هیچ وقت،پس ممکن بود جایی یه حرکتی بزنم یا ابراز عقیده ای بکنم که با ظاهرم هم خونی نداشته باشه.بنابراین تصمیم گرفتم خود عنم باشم تا یه فیک خوب:))))
اما تو که از اول ظاهرت این شکلی بوده،تو که فیک نیستی وظیفه ی سنگینی داری،تو میتونی یکی از اون مصادیق خوب ها باشی:)
پاسخ:
آره.قبول دارم.ازین جنبه هم نگاه کرده بودم که حالا منم که باید تصوراتو تغییر بدم.
منم که باید خودم باشم...
اما کلا نظرم درباره چادر داره برمیگرده.
به اینکه تو فرهنگ فعلی واقعا نیاز هست؟
برای آدمی مثل من که همه جا هست و همیشه بیرونه و سرسنگینه,چه فایده ای داره؟
دارم فکر میکنم...
اگه تغییر کنم که به مراتب کارم سخت تره😄 چون دارم تغییر مسیر میدم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی