مثلا علمی!

سه شنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۶، ۰۴:۳۵ ب.ظ

کلی دقیق شدم، ذهنمو باز کردم یه مقاله بخونم مثلا بار علمیمو بالا ببرم
سرجمع میگه پیام رو با ابزار رادیو از طریق صدا و موسیقی میشه انتقال داد
و اینکه چه برنامه و ساعت و شبکه ای باشه، خودش داره به مخاطب منتقل میکنه چی میخواد بگه
همین!!
کلا اهل دانشگاه دوست دارن یه مفهوم ساده رو گوزپیچ کنن بچپونن به خورد یه سری نفهم دیگه که تا کمر خم شدن و استاد استاد گویان ، دستمال بدن خدمتشون!!
بعدم با خودشون حال کنن به به و چه چه! مباحث علمی رو غنی تر کردیم!
واسه این کارا 9 میلیون پول میگیرنا! واسه همین اسکول بازیا...

۹۶/۰۳/۰۹
۱۲۸ نمایش

۱۱ خرداد ۹۶ ، ۰۲:۱۱

. . . .

امروز برگه ترخیص بیمارستانمو نگا کردم

اون آقاهه که اومد یه آمپول کرد تو دستم بعد چند ثانیه حرف زد تا من بیهوش شم،

برا همین کار 720 تومن گرفته بود

هفتصد و بییییییییست تووووووومممممن!!!!

۰۳ تیر ۹۶ ، ۰۰:۵۹

سرهنگ

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

یه مدت کارای سایت یه استاد دانشگاهی رو انجام میدادم که توو همین پژوهشگاه علوم انسانی کار میکرد و منم باید یک روز در هفته حضوری میرفتم پیشش برای تحویل کارا، حالا بماند که کونم پاره میشد تا برسم پژوهشگاه
*****
یه ساختمون به چه بزرگی برای اعضای هییت علمی دانشگوه های معتبر
هر استاد یک اتاق، یک قهوه جوش، یک چایی ساز، انواع بیسکوییت ها و دم نوش ها
راس 12 ناهار قفقازی و چنجه و کیرِ خرِ اسبِ آبی و...
اصن زبون قاصرِ از وصف این محیط
کسی کار نمیکرد اونجا
توو اتاق هر استاد حداقل 2 تا دانشجو بود، یکی برگه های استاد رو تصحیح میکرد، یکی نمره هارو توو سایت وارد میکرد، یکی سایت استاد رو اپدیت میکرد، یکی با استاد لاس میزد، یکی عن استادرو بو میکرد
اصن یه وضع عجیبی

مزگت

مزگت

مزگت یعنی عبادتگاه
بدون درنظر گرفتن دین خاصی
هروقت نیاز داشته باشم، به اینجا پناه میارم و مینویسم

موسیقی

فیلم

شعر

سریال

مهد

تکواندو

شغل

جامعه

ازدواج

روانشناسی

فروشگاه

شکرگزاری