توفیق اجباری
خانواده های شهدا، تو دور و بریا و مواردی که من باهاشون برخورد داشتم، بلاستثنا ، مشکلی تو رفتار و اخلاقشون داشتن که حاصل از کمبود بوده یا به دلیل توجه بیش از اندازه و محبتهای قلمبه و بی دلیل و بیجا از اطرافیان برای جبران این کمبود، زیاده خواه و لوس بار اومدن.
هرچقدر بخواییم تقدس عمل شهید رو بالا ببیریم، پیامدهای نبودش تو خانواده رو نمیتونیم انکار کنیم.
امام حسین به عمل زینبی بعد از خودش یقین داشت که قیام رو شروع کرد.
میدونست قهرمانی مثل زینب، کل عاشورا و مصیبتهای بعدش رو به دوش میکشه و نمیذاره زمین بخوره
اما واقعا خانواده های شهدا ، توانایی پذیرش همه ی مشکلات بعد از شهادت رو دارن؟
اصلا کسی ازشون پرسیده میخوایین تو این مسیر قرار بگیرین؟
فکر نمیکنم جواب همه مثبت باشه. یعنی عملا تو مسیری افتادن که هیچ انتخابی براش نداشتن و حالا باید شرایطی رو تحمل کنن که اصلا قبولش ندارن یا نمیخوان
دیگران شاید بخوان واقعیتو پشت تقدس این عمل پنهان کنن اما من نمیتونم.
من 7 سال تو مدارس شاهد درس خوندم. از نزدیک با خلق و خلو بچه هاشون آشنایی دارم.
گاها جور این اتفاقاتو، خانواده شهید میپردازه در صورتی که خودشون راضی به این اقدام نیستن
و توانایی جا زدن و شونه خالی کردن از انتظارات جامعه رو هم ندارن. به همین دلیل رفتار دوگانه درپیش میگیرن.
گاها در ظاهر همون آدم خوبه تقدس مآب و در باطن، فاسد و پوسیده.
حالا این مردم جامعه اند که باید بتونن جور رذیلت های اخلاقی این فرشته زاده های دورو رو بکشن...
همیشه رو مین رفتن و ترکیدن خوب نیست. وایسادن پای کاری که کردیم و کشیدن عواقبش، نصف ماجرای پنهانیه که باید بهش وفادار باشیم...
باید به این باور برسیم همیشه شهادت بهترین راه پیش رو نیست...
- ۹۶/۰۳/۰۳
- ۱۹۸ نمایش