مزگت

مزگت یعنی عبادتگاه
بدون درنظر گرفتن دین خاصی
هروقت نیاز داشته باشم، به اینجا پناه میارم و مینویسم

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۲/۰۶
    سگ

هویت 2

يكشنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۵۵ ق.ظ

رفتم بانک حساب باز کنم برا حقوقایی که قراره من بعد بگیرم تا با خرج معمولیم قاطی نشه فرت و فرت خرج کنم، حالیم باشه هزار تومن یعنی چی.

(البته برا این بانک به خصوص هم باید حساب میداشتم)

بعد دو ساعت صف!!! و سوالای ساده ای که از متصدی بانک پرسیدم تا اشتباهی رخ نده، میخواست اطلاعاتمو وارد کنه:

- خب خانم فلانی. فاطمه خانوم...

- :llllll

کم مونده بود بگه عمو! واجد شرایط ثبت نام هستی؟!

اما تو مشخصاتم نوشته بودم کارشناسی. و جای شغل رو خالی گذاشته بودم.

پرسید دانشویی؟ گفتم نه

گفت کار؟ گفتم نه...

یه دختری هم سن من اومد جلو باجه و درباره بازپرداخت وام ازدواج و کسری مبلغ این ماهش پرسید و رفت

میدونی. امروز همون حسی رو داشتم که 4 سال قبل.

اون موقع هم هیچی نبودم. نه درس نه کار و نه ازدواج. به هیچ جا وصل نبودم.برای همین مقبول افراد مقابلم واقع نمیشدم.انگار نبودم.

احساس کمبود کردم راستش. که هویتم با این چیزا ساخته شده. و حالا که نیستن و ندارمشون، خالی ام. نمیتونم راست و مستقیم سرمو بلند کنم...

خیلی جای کار داره زندگیم. باید تو این تعلیق چن سال دیگه تاب بخورم تا بتونم منِ واقعی وجودیمو بدون اتصال به محیط،  به دیگران که نه، اول به خودم ثابت کنم

  • ۹۵/۱۲/۰۱
  • ۱۲۵ نمایش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی