مزگت

مزگت یعنی عبادتگاه
بدون درنظر گرفتن دین خاصی
هروقت نیاز داشته باشم، به اینجا پناه میارم و مینویسم

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

رانندگی 3

يكشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۱۰ ق.ظ

مامان و بابا گفته بودن بعد کنکور برو گواهی نامه بگیر.برو تا بتونی ماشینو برونی. برو.ماشینو بهت میدیم.راننده هامون باید زیاد بشن.حتما بروووووووو

موقع امتحانا,زنه میگفت با ماشین خودتون تمرین کن. بهشون که گفتم,جوری مخالفت کردن انگار بنز الگانس شونو میخوام بکوبم به دیوار....گفتن گواهی نامه که گرفتی , تقدیمت میکنیم! هر چند جلسه هم خواستی تمرین بردار,دیگه مشکل مالی ک نیست! برو,برو گواهی نامه تو بیار....

وقتی گواهی نامه با هزار سختی اومد دستم, قرار شد ماشینو بدن.

قرار شد آزادی سرعت تو بزرگراه,پایان همه فشارا باشه,قرار شد به من اعتماد کنن....

نکردن. ندادن. و این از همممممه ضربه های دیگه بدتر بود...

گفتن تو بچه ای. زوده. میزنی.میکشی.حتی ندادن یه چرخ تو بلوار بزنم....

بد موقعی از دستم گرفتن.بد موقعی این بلا رو سرم دراوردن.

بی اعتمادم کردن.منو شکوندن.به خودی خود,اصلا اتفاق مهمی نیست.بعد شکستهای متوالی,نباید این کارو میکردن....

حالا التماس میکنن ماشینو بردار....اولا برا جبران ندادنشون سوار نمیشدم، از یه جایی به بعد از ترس...

واقعا میترسم. فکر میکنم بلد نیستم. واقعا میترسم بزنم به کسی یا یه مرد تو خیابون حیوون بازی دراره.

من دیگه اون دختر جسور نترس قبلی نیستم. احساس شکست نمیذاره لحظه ای به تونستن فکر کنم....

تو لجن ناتوانی ها گیر کردم و ...

کسی اون بیرون نایستاده که به امیدش بخوام بیام بیرون....

  • ۹۵/۰۴/۲۰
  • ۱۹۶ نمایش

نظرات (۴)

  • زهرا اختری
  • منم دقیقا بعد کنکور با همین آرزو ها پیگیر شدم که برم گواهیناممو بگیرم. دقیقا توو ماه رمضون با چه دنگ و فنگی. تابستون سال بعد گرفتمش اما دیگه حال رانندگی نداشتم. با خودم میگفتم خب کجا برم؟ مگه میتونم جایی برم پیاده چه برسه با ماشین. جالاچند مدته بهم گیر دادن که چرا  نمیرونی و میترسی و فلان. هر دفعه میگن کففففرم در میاد قشنگ. خوب میفهمم فاطمه!
    پاسخ:
    چه خوب که میفهمی.
    اما چرا جایی نیست؟
    جاهایی هست که با پای پیاده نمیشه رفت,اتوبوس مترو خور نیست یا دنگ و فنگش زیاده
    اما عطای اونجاها رو هم به لقاش بخشیدم...
    درد داره برام
    هنوزم درد داره
    من تلاشمو کردم و بهش نرسیدم
    کوتاهی از من نبود....
    داستان گواهی نامه منم شبیه همینه، به من ماشین دادن اما جرئتشو پیدا نکردم هیچ وقت! نیم کلاژ، کلاژ سر چهار راه ها و راه گرفتن از ماشین ها
    اما این چیزی که میگی رو سر درس شاید تجربه کردم، من همیشه درسم خوب بوده حتا الان، اما هیچ وقت هیچ وقت اعتماد به نفس نداشتم چون فک میکنم این نقش خانواده س که تو حتا اگه بادکنک توخالیم باشی بادت کنه! اعتماد به نفس خیلی خیلی خیلی مهمه... هرچی میگذره بیشتر میفهمم اینو، مهم تر از اینکه درست خوب باشه این مهمه که چقدر بتونی خودتو نشون بدی
    پاسخ:
    خب این که اصلا شبیه داستان من نیست!
    داستان من این بود که هیچ وقت به من اعتماد نداشته و ندارن. هنوزم ماشین ندادن. چون منو دختر کوچولوشون میبینن.
    من اونقدر نترس بودم که به بی احتیاطی هم نسبتم دادن!
    انقدر ندادن و عقب انداختن و گفتن نه نه نه، که گفتم شاید واقعا چیزیه!
    بعدم کافی بود تو این شرایط، یه خراش کوچیک برمیداشت ماشین. تا ابد کافی بود بزنن تو سرم که گنده گوزی کردی.دیدی بلد نبودی.
     بادکنک تو خالی نبودم که بادم کنن. یه بادکنک پر انرژی بودم که همیشه زدن ترکوندن. یا اینکه اصلا توجهی بهم نداشتن.
    قضیه های ما، کاملا برعکسه.
    شباهت داستان گواهینامه م سر این بود که هی رفتم، هی نرفتم، هی رفتم، باز نرفتم ولی آخر بعد دو سال فک کنم گرفتم گواهی نامه رو
    نگفتم تو بادکنک توخالی بودی، گفتم حتا اگه طرف توخالیم باشه باید پرش کنن
    اون شباهتم سر این بود اون موقعی که باید اعتماد به نفس میدادن بهت، ندادن
    پاسخ:
    اوهوم! دوباره که خوندم ، متوجه شدم!
    تو درس ات خوب بود و این خانواده بودن که باید تکیه گاه اعتمادت میشدن اما نشدن...
    شباهتو درک کردم :)
    تخریب این یکی، بیشتر از عدم اعتماد بنفس تو رانندگیه حتی
    من تخریب نشدم، اما خب میتونستم پرروتر باشم و پررنگ تر! تا الان به چیزایی که میخواستم تقریبن رسیدم، اما خب اگه خودم مامان بشم بیشتر به بچه م پروبال میدم!
    پاسخ:
    ایشالله
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی