مزگت

مزگت یعنی عبادتگاه
بدون درنظر گرفتن دین خاصی
هروقت نیاز داشته باشم، به اینجا پناه میارم و مینویسم

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

سوال بزرگ

جمعه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۰۶ ق.ظ

میدونی چرا

وقتی خانواده امیر فهمیدن که شیرین رو دوست داره و بهش میگفتن بیا برات بریم خاستگاری، انکارش میکرد و خودشو به نشنیدن میزد؛*1

درصورتی که تو خیالش ، وقتی همین سوالو  میپرسیدن، ازش اجتناب "نمیکرد"؟؟  *2

چون

خودآگاهش میدونست تو واقعیت، امکان موفق شدن این درخواستش "هیچه" و با گفتنش فقط خودشو رسوا و سرخورده میکنه.

امیر، خیالِ شیرینِ شیرین رو به تلخی واقعیت ترجیح داد و همیشه از دومی فرار کرد...


*1 (پیشنهاد منیره وسط کاجستان-پیشنهاد پدر تو اتاق آهنی)

*2  (روز پخش کردن خرما تو مدرسه و پیشنهاد مینا)

  • ۹۴/۰۵/۱۶
  • ۱۶۲ نمایش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی